جدول جو
جدول جو

معنی بی کام - جستجوی لغت در جدول جو

بی کام
مرکّب از: بی + کام، ناکام، محروم، (ناظم الاطباء)، بی مراد:
بشش ماه بستدبشش بازداد
بدرویش بی کام و مرد نژاد،
فردوسی،
فرود سیاوخش بی کام و نام
چو شد زین جهان نارسیده بکام،
فردوسی،
بدان شهر دختر فراوان بدی
که بی کام جویندۀ نان بدی،
فردوسی،
ششم هفته را زال و رستم بهم
رسیدند بی کام و دل پر ز غم،
فردوسی،
لیلی ز فراق شوی بی کام
میجست ز جا چو گور از دام،
نظامی،
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی نام
تصویر بی نام
آنکه یا آنچه اسم ندارد، بی اسم، گمنام
فرهنگ فارسی عمید
ناکامی، بی مرادی، محرومیت:
دل از هم کام و هم شادی گسسته
ز بی کامی به تنهایی نشسته،
نظامی،
ز بی کامی دلم تنهانشین است
بسازم گر ترا کام اینچنین است،
نظامی،
بعمر خویش کسی از تو کام برنگرفت
که در شکنجۀ بی کامیش نفرسایی،
سعدی، به هدف ناخورده و عبورناکرده از هدف:
بزد هم بر آنگونه ده چوبه تیر
بر او آفرین کرد برنا و پیر
از آنهایکی بی گذاره نماند
همی هر کسی نام یزدان بخواند،
فردوسی،
رجوع به گذاره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
گمنام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد کام
تصویر بد کام
بد اندیش بد طینت بد ذات بد خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کامی
تصویر بی کامی
محرومیت، ناکامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که کاری ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
Nameless, Untitled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
Speechless, Wordless, Wordlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
sans nom, sans titre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sans voix, muet, sans mot dire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
naamloos, zonder titel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sin palabras, mudo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
terdiam, bisu, tanpa kata-kata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sprakeloos, woordloos, zonder woorden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
ไร้ชื่อ , ไม่มีชื่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
ไม่มีคำพูด , ไร้คำพูด , อย่างไม่มีคำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
tanpa nama, tanpa judul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
senza parole, muto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
sin nombre, sin título
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
niemy, bez słów
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
senza nome, senza titolo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sem palavras, mudo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
sem nome, sem título
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
哑口无言的 , 无言的 , 默默地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
无名的 , 无标题的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
bezimienny, bez tytułu
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
безіменний , без назви
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмовний , без слів
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sprachlos, wortlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
namenlos, unbenannt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмолвный , немой , без слов
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
безымянный , без названия
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی نام
تصویر بی نام
बिन नाम , बिना शीर्षक
دیکشنری فارسی به هندی